پایگاه شعر

عاشقان حضرت علی اصغر باب الحوائج علیه السلام

پایگاه شعر

عاشقان حضرت علی اصغر باب الحوائج علیه السلام

تا طفلی می گه آب

چهارشنبه, ۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۵:۰۰ ب.ظ


تا طفلی می گه آب گریه‌م میگیره


من از اسم رباب گریه‌م می‌گیره


همیشه وقتی «بابا آب داد»و


میخونم تو کتاب گریه‌م میگیره


تا می‌بینم که بانویی به بچه‌ش


میگه: مادر بخواب! گریه‌م میگیره


اگه مردی جلو روی عیالش


بمونه بی‌جواب گریه‌م میگیره


حساب تا می‌کنم آبی که نوزاد


می‌نوشه، بی حساب گریه‌م میگیره


گلوی طفل شش ماهه چقدره؟


می‌پرسم، از جواب گریه‌م میگیره


همین که مادرم دنبال چیزی


می‌گرده با شتاب گریه‌م میگیره


اگه دیدم زنی رد میشه ظهری


به زیر آفتاب گریه‌م میگیره


جنوب وقتی میبینم خانوما رو


با روبند و نقاب گریه‌م میگیره


نشون مستیه تو شعر اما


تا مینویسم شراب گریه‌م میگیره


به سقاخونه حساسه دل من


تو صحن انقلاب گریه‌م میگیره


تا طفلی گم شده باباشو می‌خواد


اونم با اضطراب ... از حال می‌رم


قاسم صرافان 

  • مدیر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی